وزیر امور خارجه گفت: در منطقه پیرامونی، ایران به دنبال منطقهای قوی و مبتنی بر فهم مشترك، برادری و صلح است. جمهوری اسلامی ایران، امنیت كشورهای منطقه را امنیت خود میداند و میخواهد «اعتماد پایدار» مبنا و محور فضای جدید در این منطقه باشد.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه صبح امروز (یكشنبه 25 آبان) در مراسم افتتاحیه كنفرانس بینالمللی «حقوق بینالملل تحت تهاجم: تجاوز و دفاع» حاضر شد و سخنرانی كرد.
متن سخنرانی وزیر امور خارجه به شرح زیر است:
به همه شما در تهران و مركز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران خوشامد میگویم. بسیار خرسندم كه امروز در این كنفرانس، با موضوع بسیار پراهمیت حقوق بینالمللِ تحت تهاجم، امكان حضور و تبادل نظر پیدا كردهام. در هشتادمین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد و در حالی كه انتظار میرفت بیش از هر زمان دیگری شاهد پایبندی به اصول و مبانی حقوق بینالملل به عنوان فضیلتهای جهان شمول و پاسداشت دستاوردهای جامعه بینالمللی در این حوزه باشیم، متاسفانه شاهد حمله تمام عیار به این اصول از سوی قدرتهای تجدید نظرطلب هستیم.
امروز در برابر حقیقتی ایستادهایم كه دیگر نمیتوان چشم بر آن بست و از آن سخن نگفت: حقوق بینالملل زیرآماج حمله است. جهان با چالشهای بسیار عمیق، روندهای نگران كننده و تغییرات راهبردی بیسابقه در سطوح مختلف روبهرو شده است.
عراقچی: ایران به دنبال منطقهای قوی و مبتنی بر فهم مشترك، برادری و صلح است
پایههای مقوّم حقوق بینالملل مورد بیسابقهترین حملات از سوی قدرتهایی قرار گرفتهاست كه انتظار میرفت به عنوان مدعیان همیشگی معماری نظم بین الملل پساجنگ جهانی دوم، حافظان آن باشند. حتی ساختار هنجاری شناخته شده پس از تاسیس ملل متحد، دچار یك هرج و مرج فراگیر شده است تا جایی كه به جای آنكه «جنگ و خشونت» استثنا و «صلح و همزیستی» قاعده باشد، خشونت و جنگ به یك هنجار جدید در روابط بینالمللی تبدیل گردیده و استفاده از ابزارهای نظامی، به قاعدهای برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی برخی كشورها مبدل شده است.
وضع كنونی میوه و نتیجه روندهای ضد حقوق بینالمللی است كه متاسفانه طی سالهای اخیر توسط آمریكا و برخی دول متحد این كشور به نفع نظم غرب- محور و با شعار «نظم بینالمللی قاعده-محور rules-based international order» به جای «نظم بین المللی قانون-محور law-based international order» پیگیری شدهاند.
نظم قاعده-محور در عمل بر اساس نیات، اهداف، برنامهها و منافع زودگذر و موسمی كشورهای غربی و عمدتاً بر ضد حقوق بین الملل، تفسیر و تأویل شده و به گزینشیترین شكل ممكن، همچون ابزاری در اختیار برتری طلبی سرمستانه آمریكا و غرب قرار گرفته است.
متاسفانه هشدارها و انذارهای بیشمار شخصیتهای طراز اول بین المللی و كشورهای مختلف از جمله جنوب جهانی، برای ضرورت بازگشت به حقوق بینالمللی مبتنی بر جهانشمولی، مساوات و نفی زور و تبعیض شنیده نشده است، تا جایی كه امروز حتی از نظم قاعده-محور نیز كمتر صحبت در میان بوده و در عمل شاهد تلاش برای برساختن «نظم بین المللی زور-پایه force-basedinternational order» از سوی ایالات متحده و برخی متحدانش هستیم.
رئیس جمهور ایالات متحده با دكترین «صلح از طریق قدرت» به كاخ سفید آمد. دیری نپایید كه روشن شد این دكترین در اصل، رمز عملیات و پوششی برای یك چارچوب اقدام جدید بود: «هژمونی از طریق زور»، آن هم زور عریان.
آنچه كه امروز مقامات آمریكایی به كرّات و بدون هرگونه لاپوشانی به زبان میآورند، جای هیچ تفسیری درباره این واقعیت باقی نمیگذارد. رئیس جمهور آمریكا به وضوح میگوید كه آمریكا دیگر نمیخواهد بر اساس ملاحظات معتبر سیاسی و در چارچوب حقوق بینالملل رفتار كند و صرفاً میخواهد «برنده» باشد. این مانیفست یك آمریكای هژمونی طلب و در عمل بازگشت به قانون جنگل است.
در این مانیفست، وزیر دفاع به وزیر جنگ تبدیل میشود و آزمایش سلاحهای هستهای دوباره در دستور كار قرار میگیرد. رئیس جمهوری كه خود را رئیس جمهور صلح مینامد، خودسرانه و بدون هیچ دلیل و توجیهی به هر كجا خواست حمله میكند، دستور خالی كردن شهرها را میدهد، خواهان تسلیم بدون قید و شرط میشود، و تمامی قوانین بین المللی، حتی تعهدات روسای جمهور پیش از خود را زیر پا میگذارد و پاره میكند.
این روند استفاده عریان و بی پروا از زور و حمله مداوم به پایههای حقوق بینالملل، اگر قانون جنگل نیست پس چیست؟ از هر زاویهای كه نگاه كنید این روند قطعاً نمیتواند و نباید ادامه یابد.
بودجه نظامی جهان به رقم بی سابقه 3 تریلیون دلار نزدیك شده است
جدیدترین آمارهای منتشره حاكی از آن است كه بودجه نظامی جهان به رقم بی سابقه 3 تریلیون دلار نزدیك شده كه بالاترین رشد طی چند دهه گذشته را نشان میدهد. تنها در سال 2024 به طور متوسط بیش از 7 درصدبودجه دولتها به نظامیگری اختصاص یافته و برآوردها برای سال 2025 حداقل 10 درصد میباشد. این افزایش شامل تمامی مناطق جغرافیایی جهان است كه یك نتیجه بیشتر در پی نخواهد داشت: جنگ، خشونت و تنش فراگیر بیشتر. دلیل آن هم روشن است، در جنگلی كه آمریكا درست كرده است، قانونی وجود ندارد و برای دفاع از خود باید قوی باشی.
در نتیجه این نظامی گری مفرط، امروز شاهد گسستهای فراگیر ژئوپلیتیك، رقابتهای فزاینده قدرتهای بزرگ، توسعه موشكها و زرادخانههای هستهای و سلاحهای تهاجمی، تسلیحاتیسازی فناوریهای صلحآمیز همچون تجهیزات معمولی مخابراتی، درگیریهای فرامرزی قدرتهای متوسط منطقهای، هرج و مرج چند لایه در نظم بین المللی و منطقهای، كاهش همگراییهای اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی میان كشورها و مهمتر از همه حاشیه نشینی دیپلماسی هستیم.
حقیقت آن است كه وقتی رژیم اسرائیل در تاریخ 23 خرداد (13 ژوئن) به دستور و هدایت رئیس جمهور آمریكا به ایران حمله كرد، اولین بمبها به سوی میز مذاكرات ایران و آمریكا شلیك شد، مذاكراتی كه پنج دور آن برگزار شده و دور ششم برای دو روز بعد یعنی 25 خرداد تنظیم شده بود. دیپلماسی اولین قربانی جنگ 12 روزه بود.
منطقه غرب آسیا به عنوان یكی از بینالمللیترین مناطق جهان قربانی اصلی این وضعیت تراژیك است و تحولات آن به طور مستقیم تحت تاثیر روندهای ذكر شده قرار گرفته است. در واقع تحولات این منطقه، به ویژه طی دو سال گذشته، آیینه تمام نمای این روندهای خطرناك ضدصلح و ضد حقوق بینالملل به شمار میروند.
بر كسی پوشیده نیست كه رژیم تلآویو، به عنوان كارگزار و زائده ایالات متحده در منطقه غرب آسیا، چگونه با حمله به بدیهیترین مبانی حقوق بینالملل، جاه طلبیهای بی حد و حصر و خطرناك ژئوپلیتیك خود را پیگیری میكند. این رژیم متّكی به چك سفید امضای واشنگتن و برخی دول اروپایی و با دلگرمی به میلیاردها دلار سلاح و تجهیزات نظامی ناتو و غرب و مصونیتی كه آنها برایش در مجامع بین المللی ایجاد كردهاند، دست به شنیعترین جنایات بر علیه بشریت، كشتار، قتل، نسل كشی و پاكسازی نژادی زده و همچنان ادامه میدهد.
این رژیم طی دو سال گذشته به 7 كشور حمله كرده، علاوه بر فلسطین مناطق جدیدی در كشورهای دیگر از جمله لبنان و سوریه را به اشغال خود درآورده، و بیشرمانه صحبت از بازنویسی نظم منطقه غرب آسیا و «اسرائیل بزرگ» میكند. امروز این به یك حقیقت مسجل تبدیل شده است كه هیچ كشوری از سودای سلطه نظامی و امنیتی رژیم اسرائیل در منطقه غرب آسیا ایمن نیست.
رژیم اسرائیل با همین منطق و در چارچوب توهّمات و آرزوهای ژئوپلیتیك خود، به دستور و هدایت كامل ایالات متحده همان گونه كه رئیس جمهور آن كشور اخیرا اعتراف كرد، در نیمه شب 23 خرداد (13 ژوئن) و تنها دو روز قبل از دور ششم مذاكرات هستهای در مسقط، به دیپلماسی و امكان دستیابی به توافق از طریق صلحآمیز شبیخون زد.
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاك ایران و به شهادت رساندن شماری از غیرنظامیان و ترور فرماندهان در منازل مسكونی خود و هدف قراردادن تاسیسات صلح آمیز هستهای، نه تنها ناقض بدیهیترین اصول حقوق بینالملل و بندهای مكرر منشور ملل متحد، بلكه یك تهاجم تمام عیار به نظام پادمان و عدم اشاعه بود.
ایالات متحده در هشتادمین سالگرد فاجعه هیروشیما و ناكازاكی، با حملات تجاوزكارانه، سركشانه و عمیقا غیرمسئولانه به سایتهای هستهای صلحآمیز تحت نظارت آژانس در خاك ایران، جنایت دیگری را مرتكب گردید و بار دیگر تبدیل به تهدید اول صلح و امنیت جهانی شد.
جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر حق دفاع مشروع از سرزمین و مردم خود در مقابل یك تجاوز نامشروع، نه تنها متجاوزین را متوقف كرد، بلكه با ضربات سختی كه به متجاوز زد نشان داد اگر چه ملت ایران، ملتی صلح طلب است، در بزنگاه جنگ تا آخر میایستد و متجاوز را پشیمان میكند. همگان دیدند كه چگونه در ظرف 9 روز، پیام «تسلیم بی قید و شرط» به درخواست برای «آتش بس بی قید و شرط» تغییر كرد و توهّمات اولیه درباره ملت و نظام ایران محو گردید.
رفتار جمهوری اسلامی ایران به عنوان یكی از بنیانگذاران ملل متحد همواره و كاملاً منطبق با حقوق بینالملل بوده است. برنامه هستهای ایران اساساً بر حقوق شناختهشده ما در ماده 4 معاهده NPT استوار است. توسعه فناوری هستهای برای مقاصد صلحآمیز، به شمول غنی سازی، حق غیرقابل سلب ملت ایران است؛ حقی كه هرگز از آن عدول نكردیم. ایران سالها بهطور كامل تحت جامعترین رژیم راستیآزمایی آژانس قرار داشت و به همه تعهدات فنی پایبند بود.
پس از توافق هستهای 2015، جمهوری اسلامی ایران بهطور كامل به تعهدات خود ذیل برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت پایبند بود و 15 گزارش پی در پی آژانس موید آن است. این آمریكا بود كه یكجانبه و بدون هیچ دلیل از این توافق خارج شد نه ایران. اگر ایالات متحده به تعهدات خود در برجام پایبند مانده بود امروز در وضعیتی كاملا متفاوت به سر میبردیم.
پاسخ ایران به تجاوز اسرائیل و ایالات متحده دقیقاً بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد، یعنی «حق ذاتی دفاع مشروع» انجام شد. عملیات دفاعی ما با رعایت اصول ضرورت، تناسب، و تمایز میان اهداف نظامی و غیرنظامی طراحی شد.
ایران، حتی در اوج تهدید و تجاوز، موازین حقوق بینالملل بشردوستانه را رعایت كرد. برخلاف رژیم اسرائیل كه به كوچكترین بهانه، صدها غیرنظامی را قتلعام میكند، هیچیك از اقدامات ایران متوجه مناطق مسكونی یا غیرنظامیان نبود. جمهوری اسلامی ایران ثابت كرده است كه در تمام بحرانها و منازعات، از مسیر قانون حركت می كند؛ در حالیكه متجاوزان، منشور ملل متحد، نظام منع اشاعه، اصول انصاف، و حتی قواعد آمره حقوق بینالملل را در مقابل چشم جهانیان زیر پا گذاشتهاند.
حقوق بینالملل، اگرچه زیر حملات ناجوانمردانه قرار دارد، هنوز زنده است، البته به شرط آنكه همه ما از آن دفاع كنیم. چالشهایی كه پیشتر ذكر كردم، البته فرصتهای بزرگی نیز در درون خود دارد كه آگاهی جهانی و منطقهای از وضع خطیر كنونی، و اراده تجمیع شده جهانی برای شمولگرایی، دوری از نظامیگری و همكاری مبتنی بر منافع دستهجمعی، از جمله آنها است. همه ما باید به رویكردی كه پایههای آن بازگشت به دستاوردهای ارزشمند بشری در قانونگرایی، منع زور و تجاوز و پیشبرد سرشت منشور ملل متحد است، بازگردیم. اگر امروز جلوی روند خطرناك قانون شكنی، رفتارهای فراقانونی و استفاده از زور عریان گرفته نشود، ممكن است همه ما در آینده شاهد تجربیات تلختری باشیم.
جهان و منطقه، امروز در دوراهی انتخاب میان دو گفتمان قرار گرفته است: گفتمان سلطهطلبی، هژمونی و برتری جویی، استفاده از زور و امنیتی سازی، نظامی گری، جنگ و خشونت و در یك كلام قانون جنگل از یك طرف؛ گفتمان جهانی مبتنی بر قانون و حقوق بین المللِ جهانشمول، مساوات طلبی مبتنی بر همگرایی، گفتوگو و صلح در یك چارچوب دسته جمعی از طرف دیگر. جمهوری اسلامی ایران به راه دوم اعتقاد دارد و آماده است در مسیر بازگشت نظم جهانی به یك نظم جهانی قانون-محور و در همكاری با جنوب جهانی و دولتهای مسئول، نقش خود را ایفا كند.
در منطقه پیرامونی، ایران به دنبال منطقهای قوی و مبتنی بر فهم مشترك، برادری و صلح است. ما نیاز به رویكرد شمول گرایانه بر مبنای استفاده از همه ظرفیتهای منطقه داریم. جمهوری اسلامی ایران، امنیت كشورهای منطقه را امنیت خود میداند و میخواهد «اعتماد پایدار» مبنا و محور فضای جدید در این منطقه باشد. همه ما باید در این منطقه نقش مثبت خود را ایفا كرده و دكترین جدیدی را برای امنیت، صلح، رفاه و همگرایی حاكم نماییم.
خطیبزاده: این همایش بهعنوان مبنایی برای نشست سالیانه «مجمع گفتوگوی تهران» است
«سعید خطیب زاده» معاون وزیر خارجه و رئیس مركز مطالعات بینالمللی در ابتدای مراسم افتتاحیه و پیش از سخنرانی وزیر خارجه با استقبال از فرصت برگزاری این كنفرانس گفت: بسیار خرسندم كه این فرصت فراهم شد تا درباره مهمترین موضوعات مبتلابه امروز و آینده نظام بینالملل، یعنی تهاجم همهجانبه به حقوق بینالملل، گفتوگو كنیم.
بسیاری از ما اردیبهشت ماه سال جاری در همین مركز و در مجمع گفتوگوی تهران در خصوص عبور از گسست بهسوی همگرایی صحبت كردیم. بیش از 270 مهمان بینالمللی و 300 مهمان داخلی تنها چند هفته پیش از آغاز حملات و تجاوزهای آمریكا و اسرائیل گرد هم آمدیم و درباره آینده سخن گفتیم.
اكنون همچنان منطقه دچار آشوب است و همچنان جهان شاهد روندهایی است كه در ادامه در خصوص تحولات منطقه و جهان صحبت خواهم كرد. این همایش بهعنوان مبنایی برای نشست سالیانه «مجمع گفتوگوی تهران» است كه انشاءالله در اردیبهشت سال آینده برگزار خواهد شد.